ما را به رندی افسانه کردند !
گاهی میشه
توی خیابون شیشه رو بکشی پایین و به راحتی به راننده احمقی که مثه گاو میره فحش بدی
با انگشت سبابه بکوبی به سینه شاگرد نونوایی و توی چشماش بهش فحش بدی
با سپر بزنی به در پارکینگ احمقی که چهل و پنج و دقیقه طول میکشه باز بشه
به راحتی از تسلیت گفتن به خاطر مرگ آستین پوستین با خواجه شونه خالی کنی
دهنتو باز کنی و هرچی احساس میکنی رو به زبون بیاری
گاهی به راحتی میشه مسول و ِجه ات نباشی...چه حالی میده!
! Can'T GeT Over IT
قضیه اینه که با ذهن خودت همه چبز درست به نظر میاد...ولی اینکه ذهن من کجای واقعیت قرار داره مهمه...
ساعت یازده و نیمه ولی روز هنوز شبیه هشت و نیمه .....
تا همین چند وقت پیش بود ماهی یکی حالا شده ماهی یـــــــــــــــــــــــــــکی!!!! اگه بشه روزی یـــــــــــــــــــــــــــکی چی؟!