آدم سگ بشه دختر نشه!
خدارو شکر که این وبلاگو دارم،وگرنه این موقع شب کیو از تو گنجه بکشم بیرون بگم دارم زیر غصه له میشم؟!
دلم میخواد دستمو بکنم توی قفسه سینه ام و قلبمو ازجاش بکنم و پرت کنم دورترین جایی که قوه بازوم میرسه ...
وزن این همه ناراحتی و هجوم این همه احساسات سنگین رو نمیتونم تحمل کنم
کاش فقط خوابم میبرد...
agian Lost, Hurt, Tired & Lonely
یعنی میشه این ۲۶ آبان کوفتی برسه؟!
شدم مثل اون بچه خر خونهایی که تازه دم کنکور میبـُرن
خسته شدم مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
...
Show Me A Garden That's Bursting Into Life
Let's Waste Time
Chasing Cars
Around Our Heads
I Need Your Grace
To Remind Me
.... To Find My Own
/embed>
What a Heck!!!
خوب مثلا فکر میکنی چون طرف دیوانه شد...یعنی بایدخوش باشه؟ کی گفته دیوونه ها خوشن؟ آهای...دیوونه قواعد مخصوص به خودشوداره....سگی تر از غم وغصه عاقلانه...
*
جالبه.... آدمیزاد هرچیو که تازه کشف میکنه واسش عجیبه...فکرمیکنه فقط خودشه که داره تجربه میکنه...اینه که توی خلقت خدا آدم میمونه...مرحله به مرحله که جلو میری...قصه های جدید رو که میبینی...فکرمیکنی چیز تازه ای کشف کردی...به همه میگی دیدی فلان قصه ،عجب قصه پرغصهاییه؟؟!!! در حالی که رفیق من...این تویی که تازه به این فصل داستان رسیدی ....سالیان ساله...بلکه هم قرن هاست که سرشت آدمی همینه...دل داره...دل میبنده...شایدهم نبنده...تفریح کنه....ولی به هر حال بعدش توش میمونه ...
بعضی وفتها دلت میخواد بدونی سر یه دوراهی چی کار کنی...ولی من فقط آرزو میکنم این جاده یه طرفهای که شروع کردم به یه دوراهی برسه ...
این جاده ها واسه منو تو تازگی داره...نه واسه خدایی که تورو فقط مخصوص انتخاب کردن این جاده ها آفریده...کدوم شکایت؟! کدوم ناله ونفرین روبه حساب خودت پیشش بردی؟!
یکه... تک... تنها.....
خدایا بدون تو ؟ این حجم تنهایی زیاد نیست؟
*