پگاه.
نسیم سرد پگاه. بستر صاف و ملایم آسمان.آرامش. مانده ستارگانی پراکنده،یکه، تک، تنها. خال هایی بر قدح باژگونه قیماق؛ جابه جا در کار باختن خود، فراخوان روز. خورشید گم در خم پشت زمین. نه نشانی هنوز از پیشدم خوش ارغوانی، نه نیز نشانی هنوز از پرندگان سحر خیز سحر. آغشتگی آبیوش آسمان و سرب نمای زمین درهم. هم مرزی رنگها. بی مرزی شب و روز. گنگی و وهم. افول و عروج. نه شب را شتابی به پایان و نه روز را شتابی به شروع. درنگ. پیوستگی به هم در شدن و آمدن. جابهجایی بی جدال.درود و بدرودی به صفا.شب میرود که سر بگذارد، و روز میآید که بر آید.این میرود که باز بیاید ،آن میرسد که باز بگذرد.
کردار روزگار!
کلیدر ،محمود دولت آبادی
گاه زخمی که به پا داشته ام
زیرو بم های زمین را به من آموخته است...
...
اصلا تو خودت هیچ میدونی سنگفرش پیاده روی خیابون شریعتی از میدون قدس تا پل رومی چه شکلیه؟!
...
حالا من گفتم شعرهای سهراب سپهریو دوست دارم...ولی در این حد دیگه دوست نداشتم عمقش رو حس کنم!!!
!Fix me a Drink...make it a Strong one
سالی دو بار به خود کشی فکر میکنم....
یکی سرِ امتحانهای پایان ترمِ این ترم ...
یکی سرِ امتحانهای پایان ترمِ اون ترم !
هر بار اون آدمی رو می بینم
که وارونه توی آب ایستاده
همونجا می ایستم و شروع می کنم به خندیدن!
هر چند نباید دیگران رو مسخره کنم...
برای اینکه شاید...
توی یه دنیای دیگه...
یه زمان دیگه...
یه شهر دیگه...
شاید اون درست ایستاده و من وارونه ام!
(شل سیلور استاین)
http://www.shelsilverstein.com/html/home.html
معتاد شدم ...حالا چی میشه؟
آدم ۸-۷ساعت در روز وبلاگ میخونه آخه؟