یه تخته سنگ لازم دارم.... صخره منظورمه....بالای یه دشت آفتابی با یه ساز دهنی ... بعد بشینم غصه بخورم

یا اینکه یه مبل راحت بر دارم بیارم اینجا بذارم وسط همین صفحه سفید وبلاگم بشینم توش! همینجور یه بند تماشا کنم .... آدما رو... زندگی رو خدا رو ...

فکر کن !!! آدم بشینه خدارو تماشا کنه !!!

 

*

 این آهنگ دگرگونم کرده ... نمی تونم بهش گوش نکنم ...  به هم ریختم

 

            شراب با شکلات

 

 

آی     شبنم     .......     شبنم    

 

 شبنم

 

 *

 

هر چیزی اولینش خیلی مهمتر و خوشایند تره؟

اولین قدم بچه ؟

اولین قهقه اش؟

اولین کلامش؟

اولین حس؟

اولین ....

پس چرا این اینجوریه؟

 *

دلم می خواد ریه هام پر باشه از اکسیژن

 گوشام پر از موسیقی

معده ام پر از غذا

 حتی مثانه ام پر باشه

 گلوم پر از بغض

 

  آخ   که اگه گریه ام می گرفت ...

 

 *

 

فکر کردم یه جایی رو پیدا کردم که حالا حالا ها دیگه لازم نیست بیام وبلاگمو بنویسم

چرا اینجوری شد پس؟

 *

با دنده 4 اگه بری می تونی با یه ذره دسکاریِ کلاج با هر سرعتی بری

مناسبِ کوچه ،بزرگراه ،اتوبان، پس کوچه

 

ولی یه جا کم میاد

 

 اگه کوچه تنگ باشه

کار به جای باریک بکشه

 

 

*

کم آوردم ..... همشو نباید با یه سرعت می رفتم

 

 

اونش جهنم

 

 

باهام قهر کرده

 

 

اونش جهنم

 

 

منو نمی بخشه

 

 

 

 

درونم!

 

 

 

**

 

کسی هست منو ببخشه؟

 

Do you trust me?

همه علامت ها اشتباهن

! احساس می کنم دارم ورود ممنوع می رم

می گم مثلا میون بره ...هان؟