دقت کنی همه ناراحتی ها فقط از همین سه تا ناشی میشه

 از

ضعف

شکایت

قضاوت

 

 دست بردار

فون بوک موبایل بالا پایین کردن

نون بسته بندی از سوپر خوردن

هوش مصنوعی، کنترل خطی، طراحی مدارهای واسط ،مدار منطقی پیشرفته، انتقال داده ،طراحی الگوریتم  ...

حس جمعه غروب توی شنبه عصر

همه اینها مترادف همین beeing f**ed up میشه...معنی واقعا گسترده ای داره  !

**********

از جان طمع بریدن آسان بود         ولیکن از دوستان جانی مشکل بود بریدن

**********

 چه جوری باید یه آکاردئونی پیدا کنم برام بزنه:

شکوفه می رقصد از باد بهاری

شده سر تا سر دشت سبز و گلناری...

... باد بهاری با بیقراری
شکوفه پرپر کند و لاله پریشان...

 

از همه بیشتر می دونی دلم برای چی تنگ میشه؟ اون رگی که خیلی بی سر و صدا در غم انگیز ترین لحظات از گوشه چشمت و کنار دماغت باد میکنه و میدونم ۲ دقیقه بعد فوران بغض و اشکیه که سر ازیر میشه...

از آدمهای به شدت منقلب  چه از غم چه از خشم خنده ام میگیره دست خودم نیست  حس میکنم  این همه غلیان نمیتونه واقعی باشه و  چه تمرکزی میکنن آدمیان برای طبیعی تر در آوردن یه نقش جزیی و چه غلوی میکنن... درست عین همون لبخندی که در تنهایی خودشون از سر  رضایت به خاظر نقشی که در آوردند  به خودشون میزنن

*

دقیقا همینو میخواستم ولی  پس چرا اینقدر حالم بده؟ سیستمش همینه؟ یا دارم پلهارو خراب میکنم؟