! the most worng direction  

گفت که انشا بنویسید ای کاش من یک ... بودم 

 از روی بی خیالی یه نگاهی به دور و ور کردم و گفتم ای کاش این عقربه های ساعت آخر زنگ را نشون می داد و ما از شر این انشا خلاص می شدیم  

نوشتم ای کاش من یک ساعت بودم ! بعدا که انشام مورد استقبال قرار گرفت تو دلم از انگیزه نوشتنش شرمنده بودم ولی به روی خودم نیاوردم

الان؟ الان بیشتر دوست دارم یک کارت پایان خدمت سربازی باشم !  

به هر رو!! نیک که بنگری رویا ها نباید چنان هم دست یافتنی باشند  بهشون می رسی و دلیلی برای ادامه نداری 

باید می نوشتم

جهانگرد  

تور لیدر 

عکاس 

نوازنده 

روانشناس  

 که یادم بماند .. 

 

ننوشتم..

u gotta be a girl to feel it 

 

همه دخترا یه روزی پسر بودن به جز اولین دختر هستی که این جمله رو به زبون آورده  «امیدوام  روزی این حس منو بچشی»  که باعث شده به تعداد دخترا وجود داشته باشه پسری که اون  جمله رو از یه دختر شنیده و اون پسر، دختر شده !  

 دختر شده تا توانایی لمس کردن اون حس رو داشته باشه و زجر فهمیده نشدن رو بچشه 

همه دختر ها یک پسر نفرین شده اند می تونی بگی "نفرین شده" یا "دختر" 

 هر دختر نشانه ای از یک فهمیده نشدن است رد پای یک درک نشدن است یک تنهایی عظیم  

 ... 

من روزی دختری را درک نکرده ام

  

 

 فقط باتریشه که داره تموم می شه ..بعضی وقتها صفحه‌اش روشن می شه که الارم بده .وگرنه ...نه ...کسی زنگ نمی زنه ...با هر دفعه روشن شدنش فقط یه شوق کوچولو جون میگیره گل میکنه  فرو میریزه میمیره 

 

 

 

 " آسمانٍ بیرون از گودال"  

الان که سر و مر و گنده و حی و حاضر نشستیم دست از سر گذشته و اندوخته ها و خاطرات از  آدمها گرفته  دوستان همدوره‌ای و  عشق و عاشقی و  تا مکان ها و موقعیت ها  جوانی و کودکی وخونه پدر بزرگ و مرور کردنشون و خواهش و دلتنگی و هوس داشتن و تکرارشون بر نمی داریم 

موفع مردن  با صاعقه مرگ اون حجم وابستگی و خاطرات و داشته ها  با از هم گسیختن  ناگهانی و پوچ شدن همه شون چه فشاری رو قراره متحمل شیم.. 

 

 

یادداشتی از آرشیو