What a Heck!!!
خوب مثلا فکر میکنی چون طرف دیوانه شد...یعنی بایدخوش باشه؟ کی گفته دیوونه ها خوشن؟ آهای...دیوونه قواعد مخصوص به خودشوداره....سگی تر از غم وغصه عاقلانه...
*
جالبه.... آدمیزاد هرچیو که تازه کشف میکنه واسش عجیبه...فکرمیکنه فقط خودشه که داره تجربه میکنه...اینه که توی خلقت خدا آدم میمونه...مرحله به مرحله که جلو میری...قصه های جدید رو که میبینی...فکرمیکنی چیز تازه ای کشف کردی...به همه میگی دیدی فلان قصه ،عجب قصه پرغصهاییه؟؟!!! در حالی که رفیق من...این تویی که تازه به این فصل داستان رسیدی ....سالیان ساله...بلکه هم قرن هاست که سرشت آدمی همینه...دل داره...دل میبنده...شایدهم نبنده...تفریح کنه....ولی به هر حال بعدش توش میمونه ...
بعضی وفتها دلت میخواد بدونی سر یه دوراهی چی کار کنی...ولی من فقط آرزو میکنم این جاده یه طرفهای که شروع کردم به یه دوراهی برسه ...
این جاده ها واسه منو تو تازگی داره...نه واسه خدایی که تورو فقط مخصوص انتخاب کردن این جاده ها آفریده...کدوم شکایت؟! کدوم ناله ونفرین روبه حساب خودت پیشش بردی؟!
یکه... تک... تنها.....
خدایا بدون تو ؟ این حجم تنهایی زیاد نیست؟
*
نبینم غصه تو !
نبینم ناله ناک باشی !
ow !
( این واسه لینک دادنت از ۳۶۰ ات به اینجا بود !)
تبارک الله...جایی بود به غایت زیبا...گویا یه بار دیدمت..اما یادم نمی یاد...ایام به کام ...و اما بعد...وبلاگ رو ازین لاک نک و نالی و ناله و درددل درآر...چیزی داری رو کن...پیشنهاد بده راهکار بده...اینجا جای خودنماییه..اصلا نوشتن واسه همینه...مثله همین کاری که من دارم میکنم...اگه چیزی رو نکنی...تازه به تازه...نو به نو...میبینی رفتی به باد...هیچ کس دور و برت نسیت همه رو بردی ز یاد!!بازم ایام به کام.