که ازجهان ره و رسم سفر بر اندازم...
شده از راه پلهای پایین بری و دلت بخواد تا قیامت تموم نشه؟
یا وارد تونلی بشی و آرزو کنی که یک تونل ابدی باشه و هیچ وقت به آخرش نرسی؟
یه جور حس توقف ابدی ...یه حس آرامشی که انگار هیچ کس ازت نمیخواد وارد مرحله بعد بشی...هیچ کس منتظر عکسالعملات نیست.. چشمها به تصمیماتی که تو میگیری دوخته نشده ... حتی خودت...به خودت مهلت میدی ،تا ابد اگر در مرحله قبل نموندی ،حداقل این انتقال تا بینهایت کش پیدا کنه...
حس به خاک مالیدن گذشتِ زمان جاهای دیگهای هم جون میگیره...همیشه این جنبشِ ساکن، فقط برای فرار نیست ...پیش میاد که دلت بخواد یه حسو یه خاطره رو یه روز آفتابی رو شاید حتی یک بو رو ماندگار کنی...این حس بی توان!!!!
شاید اگر توی خیابون دماوند ...یاترمینال شرق بمیرم همه چیز ابدی بشه ...میخوام همه چیز متوقف بشه...حالا که این حس زنده نمیتونه زمان رو متوقف کنه شاید مرگ بتونه...اگر جلوی غروب کردن خورشید یک روز شیرین رو نمیشه گرفت با مرگت در غروبش ،برای همیشه در آن روز ،باقی خواهی ماند...
شایدم باید توی صدر توی خروجی کامرانیه بمیرم
یا خروجی مدرس شمال توی حقانی شرق...یا جلوی فنجون...شهر کتاب نیاوران...ناپولی ،کوچه چپ دست ،شاورما،بسکین رابینز،،بیدبرگ، خانه جوان ،سینما فرهنگ ،کوچه پشت آبمیوه توچال ،گلفروشی شریعتی ،خیابون گلشهر جردن،اختیاریه........
سلام
شاید اینه همه ....خاطراتن که دارن از کناره چشمت می گذره...
ببخشید...وبلاگه شما را در دله وبلاگم جا دادم...
آره شده که بخوام همه چیز تموم شه
زیاد هم پیش اومده
به تعداد دفعاتی که آرزوی مردن کردم
به همون اندازه از مردن و تموم شدن هم ترسیدم
یه روز که آدم تو بد دردسری می افته و
کاری ازش بر نمیاد.
نا امید فکر می کنه تا ابد همین بد بختی با قی می مونه
پس آرزوی مرگ می کنه
روزی هم که انقدر خوبه که
ساده لو حانه فکر می کنی همیشه
تو همین حال با حالش می مونه
پس از مردن و تموم شدن این لذت می ترسه
وای که خدا از دست ما چی می کشه و چه صبری داره
من همیشه عاشق توقف ابدی بودم... هیچکی نبوده که تاحالا جواب خیلی سؤالام را بده! و برای تموم شدن این روند حاضر بودم بیخیال چیزای با ارزشی که براشون زحمت کشیدم بشم...
ای بابا! چه فاز مشترکی! تو میدونی چه مرگیته؟ اگه فهمیدی به من هم بگو، آخه... از بچهگی هم فازم فاز آدمای... البته اینجور آدما خیلی باحالنا...
سوسول جوون تو تو همون محله خوتون بمیری بهتره... در ضمن بپا النگوهات نشکنه!
قربونت برم همه جاهایی که دوست داری بمیری(گوش شیطون کر! هفت قران به میون!!!) جاهیی هستن که خوردنی دارن!!!