حرفام رو تماشا میکنم و میزنم ...این یعنی نوشتن... یعنی خودم با طمانینه بیشتر

در طی روز آدم با بقیه روبرو میشه و همه رو میبینه الا خودشو ...شاید اگه حالات و رفتار و شکل چهره‌ات رو در حین عصبانیت و خوشحالی و رسمی حرف زدن و شوخیهات میدیدی ...همون فلانی‌ایی که الان ازش بدت میاد،بودی و  همون نقشو داشتی...

اینجا آدم خودشو تماشا میکنه ...همینه که کرمش آدمو میگیره...مثل یه بازیگر تئاترکه از روی عکس العمل تماشاچی راجع به خودش برداشت می‌کنه

وای به حال روزی که بازیگر سینما بشی

****

خدایا از این مود اومده بودم بیرون...

خوشحال بودم...

دوباره ...به تازگی شاد شده بودم...دارم میفتم اون ته دوباره

 نه دیگه ...دوباره حوصله خمودگی و عزلت رو ندارم

درست در میان بهترین کسانم ...بهترین روزهام...بهترین محاوره‌هام،به خودم که میام حتی طاقت ندارم جمله‌ام به پایان برسه ...

بدترین شکنجه برای کسی که از تنهایی گریزونه اینه که  دچار تنهایی بشه

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
بهارک دوشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:56 ق.ظ

خوب واسه من می ری رو منبر که تنهایی ترس نداره اونوقت خودت اینطوری می گی؟

دچار یعنی عاشق!

nicemind پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ب.ظ http://nicemind.blogfa.com

یا عاشق تنهایی شدن ...
و یا ...
به هیچ قیمت تنها نموندن !!!

.
.
.
حیفه بین بهترین کسات تنها باشی !!!

َAgh Teymoor جمعه 31 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:58 ب.ظ http://vajak.blogspot.com

jomleye Khodam ba tomanineye bishtar ro kheyli mipasandam!:D keyf dad!

محسن شنبه 17 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.asirkavir2.blogsky.com

سلام من سایت شما رو به طور اتفاقی تو قسمت سایت های بروز شده دیدیم واقعا نطالب خوبی تو وبلاگتون گذاشتی قلم خوبی تو نوشتن داری

گفتمش آغاز درد عشق چیست؟ گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را هم بگو گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درمانش را بگو گفت درمانی ندارد، بی دواست گفتمش یک اندکی تسکین آن گفت تسکینش همه سوز و فناست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد