پول ،موبایل، طرح زوج و فرد، بنزین ،کلاس ۷.۳۰ صبح ،رودرواسی ،دلسوزی، کِرم، اُرد ، بیشعوری ،تئاتر مسخره ، کرمپودر،مسواک، لنز ،زگیل،بتادین،پیانو
مردهشور همشونو ببرن!
I Find It Kinda sad!
هولم نکن
دارم فکر می کنم چطور مطرح کنم
خوبه با یه سوال شروع کنم
یه سوال کلیدی
و تعیین کننده
چرا؟
نه ...واقعا چرا ؟
خوبه به نشانه اعتراض یه حرکت نمادین انجام بدم
خالکوبی چطوره؟...میگم همین قلبهرو برام در بیاره !!!
****
بالاخره توی یکی ازهمین پستها مطرح میکنم!
آقا پا نشیم بریم اون دنیا بگن خوب حالا هرکی هر چی باور داشته همونو سرش پیاده می کنیم؟!
اگه این جوری باشه من شدیدا باور دارم پس از مرگ موسیقی وجود داره
و لذت سیری پس ازگرسنگی... و لذت بوییدن گل مورد علاقهات ، مثلا نرگس ... و شوق و تمنای یه بغل محکم بعد از دلتنگی
ولی جدی هم که بخوام فکر کنم ،به عدم اعتقاد ندارم ولی به اشراف و کنترل بیشتر، چرا
درست ،که مرده دستش از دنیا کوتاهه ولی روح دستش کجا بود که بخواد بلند باشه یا کوتاه ؟ روح بر فراز عالم پرواز میکنه !
***********
این «سیم کارد رجیستراِیشن فِیلد» رو مغزمه !
Nirvana در اصطلاح بودایی گری لحظه جدایی از دنیا و رهایی از تناسخات متعدد یا کارمای این جهان را گویند.این لحظه در واقع آرامشی درونی است که غالبا پس از مرگ به دست می آید.
*******
شونه هام درد میکنه ....
یه چیزی!
واقعا ناشکریهها ....خیلیها گوشی موبایل هم ندارند .... حداقلاش اینه که من با صدای یه N70 صبح به صبح بیدار میشم !
ولی صدای زنگش هنوز تو گوشمه...بعضی وقتها هم توهم ویبره میزنم !
یه چیز دیگه...
در یک زندگی ایده آل جلوی تلوزیون یک یونیت دندون پزشکی وجود داره ....راحـــــــــــــــــــت!
البته صندلیش کفایت میکنه!
خشک کن هم باشه که دیگه زندگیِ دست نیافتنی میشه...همون یونیت خوبه !
دیگه باید خر شانسی رو به حد رسونده باشی که اگه قراره به فرزندی قبولت کنن، لاینل ریچی بیاد به فرزندی قبولت کنه !
!Same Old Fears
در ارتفاعات بلند -خوندم یه جا- مغز انسان خیلی کند کار میکنه...منظورم خیلی کنده ،خیلی...وهمین طور واقعا بلند...جایی دور و ور ارتفاع اورست . به این معنی که جسم تقریبا در خدمت مغز نیست ... (معلومه روزنامه اطلاعات دیروز رو خوندم؟)
حالا حساب کن که یه گیاهی هم وجود داره که ...که روی قسمت نمیدونم چیچی و چیچی و قضاوت و چی چیه مغز اثر میذاره و باعث میشه بهترکار کنه(اینجا که تابلو نیست توی اخبارپزشکی شنیدم؟)
پس ،تا اینجا ، مغز،یه قسمتهایی داره که میتونه تحت یه شرایطی درست کار کنه یا ریپ بزنه....
همین دوتا قضیه برام کافی بوده که به خیلی از نتایج برسم...(مثلا اینکه اگه یه آدم کور می تونه اورست رو فتح کنه ...خاک بر سرمن!)
ولی هنوز نمیتونم خصلت آفتاب پرستیم رو توجیه کنم ،ازاون بابت که پنجره خیلی دوست دارم نمی گم خصوصا اگه تمام روزآفتاب داشته باشه ... از این باب میگم که در هر جا و مکان و شرایطی که قرار میگیرم.. یک دفعه سر حساب میشم که به رنگ اون موقعیت در اومدم
واقعیت ها ،خوبیها، بدیها همیشه همونی که بودند میمونن...چیزی که عوض میشه نظر منه ...ومعیار های من...که اونم تابع شرایطه...از همه مضحکتر اینه که می تونه تابع تغذیه باشه
پس شخصیت دیگه چه مفهومی داره؟ منظورم روال و عادات رفتاری منحصربه یک فرده
*****
بگذاریم که احساس هوایی بخورد
چند وقته زیر نظر گرفتم....خودمو...
میذارم دیگه هرجور که عشقه میکشه به شرایط مختلف عکس العمل نشون بده
دارم لیست میکنم کدوماش مال شخصیتهاس کدوماش مال آفتاب پرسته
دارم با خودم آشنا میشم
بعضی مواقع غافلگیر میشم و بعضی مواقع بد جوری میخوره تو پرم!
*****
فعلا دلش میخواد بره شمال !!!!
پگاه.
نسیم سرد پگاه. بستر صاف و ملایم آسمان.آرامش. مانده ستارگانی پراکنده،یکه، تک، تنها. خال هایی بر قدح باژگونه قیماق؛ جابه جا در کار باختن خود، فراخوان روز. خورشید گم در خم پشت زمین. نه نشانی هنوز از پیشدم خوش ارغوانی، نه نیز نشانی هنوز از پرندگان سحر خیز سحر. آغشتگی آبیوش آسمان و سرب نمای زمین درهم. هم مرزی رنگها. بی مرزی شب و روز. گنگی و وهم. افول و عروج. نه شب را شتابی به پایان و نه روز را شتابی به شروع. درنگ. پیوستگی به هم در شدن و آمدن. جابهجایی بی جدال.درود و بدرودی به صفا.شب میرود که سر بگذارد، و روز میآید که بر آید.این میرود که باز بیاید ،آن میرسد که باز بگذرد.
کردار روزگار!
کلیدر ،محمود دولت آبادی
گاه زخمی که به پا داشته ام
زیرو بم های زمین را به من آموخته است...
...
اصلا تو خودت هیچ میدونی سنگفرش پیاده روی خیابون شریعتی از میدون قدس تا پل رومی چه شکلیه؟!
...
حالا من گفتم شعرهای سهراب سپهریو دوست دارم...ولی در این حد دیگه دوست نداشتم عمقش رو حس کنم!!!
!Fix me a Drink...make it a Strong one
سالی دو بار به خود کشی فکر میکنم....
یکی سرِ امتحانهای پایان ترمِ این ترم ...
یکی سرِ امتحانهای پایان ترمِ اون ترم !
هر بار اون آدمی رو می بینم
که وارونه توی آب ایستاده
همونجا می ایستم و شروع می کنم به خندیدن!
هر چند نباید دیگران رو مسخره کنم...
برای اینکه شاید...
توی یه دنیای دیگه...
یه زمان دیگه...
یه شهر دیگه...
شاید اون درست ایستاده و من وارونه ام!
(شل سیلور استاین)
http://www.shelsilverstein.com/html/home.html
معتاد شدم ...حالا چی میشه؟
آدم ۸-۷ساعت در روز وبلاگ میخونه آخه؟
از سرما برای سیگار کشیدن هم دستم را از جیبم در نمیآورم چه برسد برای نگهداشتن گوشیی که صدای تو را از هزار کیلومتر آنسوتر میآورد ... تازه آن هم بعد از یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک دقیقه تاخیر ! مگر نمیدانی؟ آن یک دقیقه را میتوانم در حضور مراتبی بس بالاتر از تو باشم !
*دیگر حتی دلیلی برای پایانی خوش هم نمیبینم!
اونایی که تنها میرن کافی شاپ یا توی کتابخونه رمان میخونن منظورشون چیه؟ یعنی آهای ملت تنهایی منو تماشا کنید یا نگاه کنید من چه آدم کتابخونی هستم؟