از شدت بیکاری تو ۳۶۰ میگشتم که به صفحه شما رسیدم.ادرس وبلاگو اونجا دیدم.نیمدونم چرا اشنا به نظر رسیدین.شاید بر میگشت تو خیابون ،حیاط دانشگاه ،کتابخونه دانشگاه یا یه سالی که تو کیف ول میگشتم!!! حالا مهم نیست!!مهم اینه که از ساعت ۱ تا ۳ شب از مهر ۸۲ تا بهمن ۸۵ این وبلاگو خوندم.خداییش نامردی در حق بشریت بود اگه نظر نمیدادم :D ۸۰٪چرت و مضخرف. ۱۰٪ قابل تحمل ۱۰٪ هم ارزش خوندن داشت. همیشه شاد و ابی باشین
چندی است بیش از آنچه باید درگیر زندگی شده ام . پایان نامه و درخواست سنوات و کار و ... چه بگویم آری. چندی است که تاوان زنده بودن را به زندگی پس می دهم. ممنون از اینکه به یاد ما بودی. برای ادامه به همراهی شما سخت نیاز دارم.
گورستان ِ پیر گرسنه بود، و درختان ِ جوان کودی میجُستند! ــ ماجرا همه این است آری ورنه نوسان ِ مردان و گاهوارهها به جز بهانهئی نیست. □ اکنون جمجمهات عُریان بر همه آن تلاش و تکاپوی ِ بیحاصل فیلسوفانه لبخندی میزند. به حماقتی خنده میزند که تو از وحشت ِ مرگ بدان تن دردادی: به زیستن با غُلی بر پای و غلادهئی بر گردن. □ زمین مرا و تو را و اجداد ِ ما را به بازی گرفته است. و اکنون به انتظار ِ آنکه جاز ِ شلختهی ِ اسرافیل آغاز شود هیچ به از نیشخند زدن نیست. اما من آنگاه نیز بنخواهم جنبید حتا به گونهی ِ حلاجان، چرا که میان ِ تمامیی ِ سازها سُرنا را بسی ناخوش میدارم. شاملو
سلام. مرسی برای «لینک»ت. خیلی خوب بود. «لینک»دونی نو مبارک....؟!؟....؟!راستی یکی بگه چه نکتهای تو این عکسا بود؟ آخه شقایق جون رعایت ما رو هم بکن که شیش کلاس بیشتر سواد نداریم:دی
سلام خوبی وب جالبی داری موفق باشی یا حق...
خیلی جالب بود:)چه نکته بین!
شما اساساْ دقت بالایی دارین! :)
کاملا موافقم!
از شدت بیکاری تو ۳۶۰ میگشتم که به صفحه شما رسیدم.ادرس وبلاگو اونجا دیدم.نیمدونم چرا اشنا به نظر رسیدین.شاید بر میگشت تو خیابون ،حیاط دانشگاه ،کتابخونه دانشگاه یا یه سالی که تو کیف ول میگشتم!!! حالا مهم نیست!!مهم اینه که از ساعت ۱ تا ۳ شب از مهر ۸۲ تا بهمن ۸۵ این وبلاگو خوندم.خداییش نامردی در حق بشریت بود اگه نظر نمیدادم :D
۸۰٪چرت و مضخرف. ۱۰٪ قابل تحمل ۱۰٪ هم ارزش خوندن داشت.
همیشه شاد و ابی باشین
چندی است بیش از آنچه باید درگیر زندگی شده ام . پایان نامه و درخواست سنوات و کار و ... چه بگویم
آری. چندی است که تاوان زنده بودن را به زندگی پس می دهم.
ممنون از اینکه به یاد ما بودی.
برای ادامه به همراهی شما سخت نیاز دارم.
سلام گلی
مرسی که دیشب اومدی..امیدوارم بهت خوش گذشته باشه
بووووووووس
گورستان ِ پیر
گرسنه بود،
و درختان ِ جوان
کودی میجُستند! ــ
ماجرا همه این است
آری
ورنه
نوسان ِ مردان و گاهوارهها
به جز بهانهئی
نیست.
□
اکنون جمجمهات
عُریان
بر همه آن تلاش و تکاپوی ِ بیحاصل
فیلسوفانه
لبخندی میزند.
به حماقتی خنده میزند که تو
از وحشت ِ مرگ
بدان تن دردادی:
به زیستن
با غُلی بر پای و
غلادهئی بر گردن.
□
زمین
مرا و تو را و اجداد ِ ما را به بازی گرفته است.
و اکنون
به انتظار ِ آنکه جاز ِ شلختهی ِ اسرافیل آغاز شود
هیچ به از نیشخند زدن نیست.
اما من آنگاه نیز بنخواهم جنبید
حتا به گونهی ِ حلاجان،
چرا که میان ِ تمامیی ِ سازها
سُرنا را بسی ناخوش میدارم.
شاملو
فکر کنم این قسمت شعر شاملو به عکسات بیاد....
البته بیشتر غرور در مقابل تواضع نظر منو جلب کرده بود
سلام. مرسی برای «لینک»ت. خیلی خوب بود. «لینک»دونی نو مبارک....؟!؟....؟!راستی یکی بگه چه نکتهای تو این عکسا بود؟ آخه شقایق جون رعایت ما رو هم بکن که شیش کلاس بیشتر سواد نداریم:دی
از تو اینترنت رد می شدم که آدرست توجهمو جلب. به نظر آدم مزخرفی. ولی به هر حال من تو رد دوست. چراشم نمی!!!!
D: