من نمی دونم اونا هدفشون چیه ولی من همیشه آرزومند بودم که برم بشینم توی یه کافی شاپ ! تنها ! کتاب بخوونم ! یا حتی نقاشی کنم ! مثل همون نقاشی هایی که می دونی استعدادشو دارم ولی خودم هم نمی دونم علت علاقه ام به این کار چیه ! توی فیلما دیدم که آدمهای روشنفکر ِ خارجی اینکارو می کنن ! منم فک کنم می خوام اینجوری خودمو بتپونم توی روشنفکرای خارجی ! !
شاید !!
من نمی دونم اونا هدفشون چیه ولی من همیشه آرزومند بودم که برم بشینم توی یه کافی شاپ ! تنها ! کتاب بخوونم ! یا حتی نقاشی کنم ! مثل همون نقاشی هایی که می دونی استعدادشو دارم
ولی خودم هم نمی دونم علت علاقه ام به این کار چیه !
توی فیلما دیدم که آدمهای روشنفکر ِ خارجی اینکارو می کنن ! منم فک کنم می خوام اینجوری خودمو بتپونم توی روشنفکرای خارجی ! !
منم از همون آدمام!
شاید دوس ندارن کسی باهاشون بیاد کافیشاپ... شاید کسی رو انتخاب نکردهن که لیاقت ما شدن رو داشته باشه.
یعنی اینکه من اینقدر مستقلم که نبود دیگران مانع از لدتهای روزمره نمی شود و همیشه احتیاج به ریسه شدن آدمها ندارم.