یه روزمره درست و حسابی:

من استادِ مدار دومو دوست دارم بکُشم.. من از شمایی که امروز تو دانشگاه دیدمت خیلی لجم میگیره... من وقتی الهام نمی تونه باهام بیاد استخر خیلی ناراحت میشم ... من عاشق مایویی هستم که تازه خریدمش...من بعضی پسرا رو خیلی دوست دارم..خواهر گلم که بره آمریکا دلم براش تنگ می شه ... من دوست دارم بابام هزار سال عمر کنه ...من دلم میخواد بیش از یک شیش میلیاردُم حواس خدا بهم باشه ... من دلم میخواد با تمام کسایی که دوسشون دارم برم سفر

من من من من ...

آه از این روزمرگی !

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ق.ظ http://rezadelavar.blogfa.com

نمی دانستم خواننده ای به این قدمت دارم! ممنون از اینکه سر می زنید همچنان (از دوران کرتاسه به اینور یعنی)

علیرضا دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ب.ظ http://alirezashaafi.persianblog.com

من به کل اساتیدم عنایت خاصی داشتم!!!
متنات جالبن....

هادی سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ب.ظ http://wetstreet.blogsky.com

سلام...می تونی از تکنیک تدریس خصوصی استفاده کنی.....خوب جواب میده هااااااااااخصوصا با اساتید تی جی......یه کم خرج کن....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد